هایجیا

اسم الهه ای که یه جور معنی اسممه

هایجیا

اسم الهه ای که یه جور معنی اسممه

یه روز تصمیم گرفتم نترسم ، ترس از چیزی که همیشه توی ذهنم بود.....راه فرار از اون ترس نوشتن بود ، اما این بار درباره ی خودم.

74

پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۶، ۰۷:۴۳ ب.ظ

چیزی که واقعا فهمیدم اینه که آدم نفهم و بی ثبات ، شاخ و دم نداره....

کسی که گند بزنه ، به هر چیزی که میشه گند زد توش گند بزنه ، چه خوشی چه غم...فقط گند بزنه.


+ از همین ساعت برای همیشه پرونده شو میبندم.

  • ۰۲ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۴۳
  • هایجیا ...

73

پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۰۵ ق.ظ

غصه ها تموم میشن یه روز؟

باید فرار کرد....

  • ۰۲ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۰۵
  • هایجیا ...

72

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۶:۵۴ ب.ظ

نوشته بود :

دست از نگران بودن برای چیزهایی که اختیارش رو نداری بردار     !

  • ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۵۴
  • هایجیا ...

71

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۶:۱۵ ق.ظ

استارت پروژه ی طولانی مدت زندگیِ اجتماعی ، فردی ، کاری و خلاصه نتیجه ای که کل زندگیم رو تحت الشعاع خودش قرار خواهد داد.


+ لطفا حواست بهم باشه.لطفا این بار هم !

  • ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۰۶:۱۵
  • هایجیا ...

70

سه شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۵۹ ب.ظ

به این فکر کردم که توی همین مدت چه اتفاق ها که نیفتاده و وقتی از قید و بند چیزی رها باشی چقدر روزها تند تند و بی مکث میگذرن....

روزهای عجیبیه.....از اتمام تقریبا موفقیت گونه ی پروژه ی استارت خورده ، از سفر اصفهان که تنهایی وتقریبا اجباری بود ، از خرید وسایل جدید برای زندگی به سبک جدید تر ، و روحیه و توانی که امیدوارم در خودم نگهش دارم تا پایان راه.

من اینجا بود که به تو برگشتم و رهام نکن لطفا‌


از اخرین مطلبی که نوشتم حدودا پونزده روز میگذره و چقدر که بزرگتر نشدم توی این پونزده روزی که آبستن حوادث و اتفاقات پیچیده بود.

فهمیدن خیلی چیزا....و امید به از یاد نبردنشون.

  • ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۵۹
  • هایجیا ...

69

يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۱۰ ق.ظ

وقتی مجبوری موضوعی را برای یک زن توضیح بدهی ، بهتر است برایش نامه بنویسی.اما وقتی طرف یک مرد است ، همیشه شخصأ توضیح بده !


*وقتی پتی به دانشگاه می رفت

  • ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۰۵:۱۰
  • هایجیا ...

68

جمعه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۵۵ ب.ظ

اینکه کسی از آشپزی متنفر باشه دلیل نمیشه که شیکمو نباشه !


+ توخونه ی ما آشپزی و پذیرایی به عهده ی مادر و خواهر هست و مسائل تعمیراتی و خرید کردنی و اینجور چیزا بر عهده ی من و پدر خانواده بر تخت پادشاهی خویش مشغول نوشتن و خوندن کتاب و مقاله هستن :/

پسرِ مادر هستم من !

و بسیار شیکمو !

  • ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۵
  • هایجیا ...

67

يكشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۰۴ ب.ظ

خب ، هر وقت که بخواهم میشود که برگردم و ادامه دهم !

- اوه چارلی ، برگشتن به یک چیز سخت تر از آن است که فکر میکنی !


*یک روز دیگر

  • ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۰۴
  • هایجیا ...

66

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۰۱ ب.ظ

هیچ چیز پایدار نیست....


امروز به عبارتی یکی از پروژه های مهم زندگی اجتماعی ! م رو استارت زدم .

  • ۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۵:۰۱
  • هایجیا ...

65

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۵۲ ق.ظ

Eternal sunshine of the spotless mind

اینکه بیست دقیقه پایانی فیلم رو بی دلیل اشک ریخته باشی و نفهمی که چرا.و خوشحال باشی !

  • ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۲:۵۲
  • هایجیا ...