هایجیا

اسم الهه ای که یه جور معنی اسممه

هایجیا

اسم الهه ای که یه جور معنی اسممه

یه روز تصمیم گرفتم نترسم ، ترس از چیزی که همیشه توی ذهنم بود.....راه فرار از اون ترس نوشتن بود ، اما این بار درباره ی خودم.

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

114

چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۶، ۰۵:۵۹ ب.ظ

گاهی آدم چیزای خیلی جالبی یاد میگیره در طول یه رابطه.ولی این فقط ده درصد قضیه س...نود درصد بقیه ش مغزتو به فلان میده و در نهایت تمامیِ اون ده درصد رو زیر سوال میبره و یا اگه هم زیر سوال نبره احساست رو جوری برمیگردونه که میخوای شبیه هر چیزی باشی جز اون طرفی که این ده درصد خوبی رو داره.

یعنی میخوام بگم زندگی همینه...راه گریزی نیست ازش به نظرم.

  • ۲۳ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۵۹
  • هایجیا ...

113

چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۴۰ ب.ظ

کلا باید عاقل بود به نظرم.

میبینی؟همش فقط یه حرفه اما میتونه واسه یه لحظه قلبتو بگیره تو چنگش و واسه دو لحظه پرت کنه کف زمین.پس قلبتو بیخیال شو.باید ببینی عقلت چی میگه.اونه که حرفش یکیه و حالی به حالی نمیکنه تو رو با یه نگاه حالا به چشم های کسی که فکر میکنی ممکنه (!) ، فرق داشته باشه با همه واست

  • ۰۹ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۴۰
  • هایجیا ...

112

سه شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۶، ۰۵:۰۳ ب.ظ
برای آدمایی مثه من که توی ذهنشون زندگی میکنن و نه دنیای واقعی و پر از هیاهوی روزمره ، سکوتِ هر چیز هیجان انگیز ترین صدای ممکنیه که میشه شنید
  • ۰۸ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۰۳
  • هایجیا ...

111

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۰۳ ب.ظ

بعد از ظهر یکی از روزها از آشفتگی دوره ی سنی خویش گله میکنم.از اینکه آن چه از من انتظار انجامش می رود ، درست نقطه ی مقابل آن چیزی است که خودم از خودم انتظار دارم

موری می گوید :" آیا در مورد کشش دو قطب متضاد با تو صحبت کرده ام؟"

کشش دو قطب متضاد؟

" زندگی مجموعه ای است از پسروی ها و پیشروی ها. تو میخواهی کاری را انجام بدهی ، اما به زور مجبور می شوی که کار دیگری انجام دهی. آسیب می خوری ، در حالی که می دانی نمی بایست آسیب می خوردی. به انجام اعمالی معین در راستای کسب منفعت شخصی خودت مبادرت می ورزی ، حتی زمان هایی که میدانی نباید به فکر نفع شخصی ات باشی. کشش دو قطب متضاد ، مانند کش آمدن کشی لاستیکی است. و اکثر ما در فضای میانی آن کش منزل کرده ایم."

من سوال میکنم : "و اما کدام طرف برنده می شود؟"

"کدام طرف برنده می شود؟"

موری با دندان هایی کج و معوج ، و با چشمانی در محاصره ی انبوهِ چین و چروک ها ، به روی من لبخند میزند.

"عشق برنده می شود.عشق همیشه برنده است."


*میچ.سه شنبه ها با موری


+ موضوع اینه که دامبلدور هم همینو میگفت.و اما باید اینو فهمید که چقدر عشق با ابعاد گسترده ش میتونه سرنوشت ساز باشه.در حقیقت باید باور شه.و باور وقتی بوجود میاد که اتفاق افتاده باشه.حالا این سوال پیش میاد که ، برات اتفاق افتاده اصلا تا بخوای باورش کنی؟عشق به یه چیز ، تو رو برنده کرده تا حالا؟

  • ۰۷ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۰۳
  • هایجیا ...

110

يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۳۶ ق.ظ
یه وقتایی هست توی زندگیِ آدم که به نظرم میشه ازشون به عنوان نقطه ی عطف ! یاد کرد به شرطی که حافظه و احساس سرکشی و خشم و خودآزاریِ درونت تقویت شده باشن و مدام اون صحنه رو بیارن جلوی چشمات.
تو پرت میشی از پرتگاه بالاخره و از ترس چشماتو میبندی ، احتمال اینکه باز کنی و ببینی خیلی وقته تو پروازی و سقوط نکردی _ ولو دو درصد _ هم هست.حتی اگه پرواز بلد نباشی
  • ۰۶ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۳۶
  • هایجیا ...