هایجیا

اسم الهه ای که یه جور معنی اسممه

هایجیا

اسم الهه ای که یه جور معنی اسممه

یه روز تصمیم گرفتم نترسم ، ترس از چیزی که همیشه توی ذهنم بود.....راه فرار از اون ترس نوشتن بود ، اما این بار درباره ی خودم.

97

يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۶:۱۴ ق.ظ

نمیدونم دقیقا کِی بود که فهمیدم دردای بزرگ تو سینه م اونقدر جا دارن که کنار اومدن باهاشون برام آسونه و این دردای کوچیکن که اشکمو در میارن ، که زمینم میزنن و دنیا رو برام به بی رحم ترین جای ممکن تبدیل میکنن. درد خیلی خیلی کوچیک ، مثه خاکی بودن لحاف گرم و نرم تختت وقتی با هزار امید و ارزو شستی ش و بخاطر یه سری شرایط مزخرف مجبور شدی به یکی دیگه بگی پهن ش کنه تا خشک شه و این ، این جیگرمو میسوزونه که من که میدونستم این لحاف مال من بود پس چرا سپردمش و قلبمو باهاش سپردم دست کسی که کوچکترین تعلق خاطری بهش نداره؟ تا فرو کنه اونو توی منقل پر از خاکستر ! تا جیگر منو پرت کنه توی خاک ها و بعدش با یه تکوندن ساده اونم توی اتاق بگه ایناها ، رفت.....کجا رفت ؟ چی رفت؟ هیچی ! فقط من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.


و الان نشستم یه گوشه و یه طرف لحاف پر از خاکم کنارمه و یه طرف اتاق به گندکشیده م و گند کاری های پشت سر هم کسی که هیچ درکی از تمیز بودن نداره. من نه مرتب و منظمم نه هیچی. من فقط یه درمونده ی بدبختم که(از نظر بقیه) روی پاکیزگی تا حد مرگ حساسیت داره و الان نمیدونه با خاک و غبار های نامرئی پخش شده توی فضای اتاق و وسایلش و خاکی شدن بی رحمانه ی پتو ش ، همدمش ، تنها دلیل زندگی کردنش چیکار کنه.

  • ۹۶/۰۷/۲۳
  • هایجیا ...