هایجیا

اسم الهه ای که یه جور معنی اسممه

هایجیا

اسم الهه ای که یه جور معنی اسممه

یه روز تصمیم گرفتم نترسم ، ترس از چیزی که همیشه توی ذهنم بود.....راه فرار از اون ترس نوشتن بود ، اما این بار درباره ی خودم.

80

شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۲۲ ب.ظ

کم کم دارم خودمو برای یه سفر دیگه آماده میکنم.

ینی باید آماده کنم.چون تقریبا پنج شنبه باید حرکت کنم و خب من هیچ کاری رو انجام ندادم و تموم نکردم هنوز.این وسط دلم میخواد آرایشگاه هم برم! دارم خفه میشم از خودم.

امروز صبح وقتی یه لحظه به خودم اومدم ، نگاه کردم و به خودم گفتم خاک بر سرت احمق.

اما دیگه افاقه نکرد...

دیگه هیچی مهم نیس انگار....


احساس میکنم ورزش کردن شاید حالمو بهتر کنه و رو به رام کنه و راه بیفتم کم کم

اصلا اهل ورزش کردن و باشگاه رفتن نبودم ولی خب یه ذره دیگه به این وضع ادامه بدم همه ماهیچه هام قفل میمونن تا ابد ! تنبلم واقعا. خب تبریک میگم ، باشگاه هم به لیست کارام اضافه شد


مدارکم ناقص موندن و هر بار در به در یکی شون میشم....کارت بانکی م رو هواست و کارت بابا دستمه که خب ، یه ذره داره به غرورم برمیخوره و خیلی اذیت کننده س برام. هر چند که پدرمه ! خب باشه. 

به یه کارتی احتیاج دارم و باید با پست برسه دستم و اخر هفته میرم تا ده روز بعدش برنمیگردم خونه و اگه بیاد توی این مدت ، ازونجایی که در طی سفر ده روزه ی من خانواده هم به سرشون زده یه هفته برن گشت و گذار خب بدبخت میشم.

باید با یه نفر حرف بزنم برای انجام کارم که دو سال پیش به وحشتناک ترین و بی احترام ترین گونه ی ممکن ازش جدا شم و حتی جواب تلفن هاشم ندادم دیگه ! و دارم به اون لحظه ای فکر میکنم که در کمال پررویی دارم بهش میگم خب نظرت چیه؟برام انجامش میدی؟و اون برگرده بگه نه :/ یا اصلا جواب نده ! هر چند که مثل من بیشعور نیست ولی خب منم اگه بیشعور نبودم و یکی همچین بلاهایی سرم می اورد تا شعاع ده کیلومتری یه گولّه حرومش میکردم.

جالب اینجاست که دقیقا توی یه بخش کار میکنیم و بعد از اون اتفاقات یه بار هم همدیگه رو ندیدیم.


یه اخلاق اجتماع گریزی دارم و خب ، طبیعتا بازخورد های منفی و دلخوری های مداوم پیش میومد. که برای رفع این مسأله و حوصله نداشتنِ من واسه شنیدن غر غر های دیگران ! خیلی جدی کاملا قطع رابطه کردم و میدونم چقدر احمقم چون به زودی وقتی بدبخت شم یا بمیرم هیچکس دور و برم نیست.

انی وی..‌‌آدم باید در حال زندگی کنه ! و اونجوری که بهش خوش میگذره. من اون موقع دلم میخواست از اون آدم فاصله بگیرم و گرفتم و الان مجبورم برم بهش التماس کنم خب میکنم !

من الان دلم میخواد از مردم فاصله بگیرم و میگیرم و نمیدونم چی پیش میاد.

خودتونو بابت هیچ کار از ته دلی که انجام دادین سرزنش نکنین.به اندازه کافی سرزنش میشیم از طرف بقیه.....


خب ، بریم چای بخوریم و ادامه کارهامونو انجام بدیم.


+ قراره برم سه جای مختلف توی نقشه ! خدا بخیر کنه.

  • ۹۶/۰۶/۱۱
  • هایجیا ...